سلام این ماه بیشترش رو تهران بودم و خوش گذروندم هم عروسی داداش عرفانم بود و هم کلی گردش و تفریح رفتم.یه عادت جدید پیدا کردم وقتی یه چیزی که میدونم ممنوعه میخوام با ناز و عشوه بارها میگم حالا یه بار حالا یه لحظه حالا یه کوچولو حالا حالا حالا و تکرار و تکرار و تکرار میکنم خواستم رو واما عکس ها اول عکسهای بامزه ی من و سوگندی عکس لوبیاهایی که کاشتم و سبز شدن بازم من و سوگند وعکس شروع سفر توی مسیر به مناسبت عروسی داداش عرفان برای اولین بار لاک خریدم و زدم وحنابندون کوچولوی خانوادگی داداش عرفان عروس مهمونی داداش امیر و شیوا جون که روز تولد شیواجون ...